ادبیات وهنر سپید

بی گاه می سُرند این انگشتان مفلوج بر صفحه کلیدی که حرف "دال" و"لام" اش از کار افتاده است

ادبیات وهنر سپید

بی گاه می سُرند این انگشتان مفلوج بر صفحه کلیدی که حرف "دال" و"لام" اش از کار افتاده است

دراین وبلاگ نوشتارهایی از نقد ادبی ، هنر ،شعر، دلنوشته ها،داستان ها و مقاله ها به همراه عکس های مرتبط به نمایش در آید.

ترانه ای گیلکی

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۷ ق.ظ

تی پیرهن پینک بزی بو

می دلم پینک بَزه

تی چشمون اَرسو وارون

می دلی کاسه ی خون

بهارم بما دوباره

تی واسی دلواپسم

خواه بشی بیجار سر

باز گل من،خارسه میان

***

راسا بو بینم ماری

تی سینه چره چل مال

ویلا کن ، بلا وارث

بدا که چورا بون بیجارون


***

پیراهن تو وصله دارست

دل من هم وصله دار

چشمان تو پراز اشک است

ودلم پر خون

بهار دوباره آمده است

ومن دلواپس توام

دوباره به شالیزار خواهی رفت

میان گل ولای وزالو

***

سرت را بلندکن مادر

ببینم چرا سینه ات گل مال شده است

این شالیزار را رها کن

بگذار بایر شوند

***

پینیک= وصله

ارسو=اشک

بیجارسر=شالیزار

خارسه=زالو

ماری=مادر

چل=گل ولای

چور=بایر

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۵/۰۶
  • ۲۱۴ نمایش
  • سپیده عاشوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی